چطور درباره جنگ با کودکان صحبت کنیم ؟

در جهانی که اطلاعات به سرعت منتقل میشود و تصاویر و اخبار از طریق تلویزیون، اینترنت و شبکههای اجتماعی به راحتی در دسترس هستند، کودکان نیز ناگزیر در معرض شنیدن و دیدن مسائلی مانند جنگ قرار میگیرند. حتی اگر والدین سعی کنند کودک را از این اخبار دور نگه دارند، احتمال اینکه او از دوستان، مدرسه یا حتی در جمعهای خانوادگی چیزی بشنود وجود دارد.
سکوت یا بیتوجهی در چنین شرایطی میتواند نگرانی کودک را بیشتر کند، چون ذهن او ممکن است با تخیلات و فرضیات خودش پر شود. به همین دلیل ضروری است که به شیوهای آگاهانه و متناسب با سن و درک کودک، با او در اینباره گفتگو کنیم. در ادامه پنج اصل مهم برای صحبت با کودکان درباره جنگ را با هم مرور میکنیم:
۱) راستگویی با زبان ساده و قابل درک
اولین و مهمترین نکته این است که با کودک صادق باشیم. دروغ گفتن یا انکار واقعیت میتواند اعتماد کودک را نسبت به بزرگترها کاهش دهد و او را بیشتر سردرگم کند. با این حال، نباید از واژهها یا مفاهیمی استفاده کنیم که برایش قابل درک نیست یا او را بیش از حد نگران میکند.
مثال:
“گاهی اوقات بین کشورها یا گروههایی از مردم اختلاف نظر پیش میآید. وقتی نمیتوانند مشکلاتشان را با صحبت و توافق حل کنند، گاهی به جنگ رو میآورند. این اتفاق خوب نیست و باعث ناراحتی مردم میشود.”
هدف این است که هم حقیقت را بگوییم، هم کودک را با جزئیات سخت و ترسناک درگیر نکنیم.
۲) پرهیز از وارد شدن به جزئیات خشونتآمیز
لازم نیست کودک از تمام جزئیات مربوط به جنگ، مانند تعداد کشتهها، نوع سلاحها یا صحنههای دلخراش مطلع شود. این اطلاعات برای ذهن حساس و خیالپرداز کودکان سنگین و آزاردهنده است. بهتر است تمرکزمان را روی کلیات ماجرا بگذاریم و از گفتن مواردی که بهطور مستقیم به خشونت یا آسیبهای فیزیکی اشاره دارد، خودداری کنیم.
مثال:
“در جنگ ممکن است خانهها خراب شود و مردم مجبور شوند به جای دیگری بروند. برای همین است که همه دوست دارند جنگ تمام شود و دوباره آرامش برگردد.”
۳) تمرکز بر احساسات، پیامدها و ارزش صلح
زمانی که با کودکان درباره جنگ صحبت میکنیم، بهتر است فراتر از خود جنگ به احساسات و پیامدهای آن بپردازیم. به کودک توضیح بدهیم که چرا مردم از جنگ ناراحت میشوند و چقدر صلح و دوستی مهم است.
این فرصت خوبی است تا ارزشهایی مانند همدلی، همکاری و صلحطلبی را در کودک تقویت کنیم. کودکان به خوبی میتوانند درک کنند که وقتی کسی ناراحت یا آسیبدیده است، نیاز به کمک دارد.
مثال:
“وقتی جنگ میشود، آدمها دلشان برای خانهشان، دوستانشان و خانوادهشان تنگ میشود. همه دوست دارند جایی زندگی کنند که در آنجا آرامش باشد و بتوانند با خیال راحت بازی و زندگی کنند.”
۴) پاسخ دادن به اندازهی سوال کودک، نه بیشتر
یکی از اشتباهات رایج این است که وقتی کودک سوالی میپرسد، بزرگترها بیش از حد توضیح میدهند. این کار ممکن است کودک را گیج یا مضطرب کند. بهترین کار این است که فقط در حد سوالی که پرسیده شده پاسخ بدهیم. اگر دوباره پرسید یا موضوع را ادامه داد، میتوانیم اطلاعات بیشتری به او بدهیم. اما اگر دیدیم دیگر سوالی ندارد، بهتر است گفتگو را در همان نقطه متوقف کنیم.
مثال:
اگر کودک پرسید “جنگ چیه؟” کافی است بگوییم:
“جنگ وقتی اتفاق میافتد که دو گروه یا کشور نمیتوانند با هم کنار بیایند و تصمیم میگیرند به جای صحبت، با هم بجنگند.”
لازم نیست بلافاصله درباره جزئیات تاریخی یا سیاسی صحبت کنیم، مگر اینکه کودک خودش بخواهد بداند.
۵) ایجاد حس امنیت و آرامش در کودک
مهمترین نکته بعد از گفتگو، اطمینان دادن به کودک است که او در امنیت قرار دارد. ذهن کودک به سرعت به سمت نگرانی درباره خودش و خانوادهاش میرود. تأکید بر این نکته که بزرگترها و مسئولان مراقب هستند و از مردم محافظت میکنند، به کودک آرامش میدهد.
مثال:
“نگران نباش. ما اینجا در امان هستیم و افرادی هستند که وظیفهشان محافظت از مردم است. تو لازم نیست نگران چیزی باشی.”
همچنین میتوانید به کودک یاد بدهید که در مواقع نگرانی با شما صحبت کند و احساساتش را پنهان نکند.
کمک گرفتن از مشاور، راهی مطمئن برای آرامش بیشتر
گاهی اوقات ممکن است کودک شما پس از شنیدن خبرهای مربوط به جنگ، دچار اضطراب، کابوس شبانه یا تغییر در رفتارهای روزمره شود. در چنین شرایطی کمک گرفتن از مشاور کودک میتواند بسیار مؤثر باشد. مشاوران متخصص میتوانند با روشهای علمی و متناسب با سن کودک، به او کمک کنند تا احساساتش را بهتر مدیریت کند و نگرانیهایش کاهش یابد.
در این مسیر، مجموعهی پرگار در کنار شماست. مشاوران پرگار آماده هستند تا به شما و فرزندانتان در چنین شرایط حساسی همراهی و راهنمایی کنند. اگر احساس کردید نیاز به مشاوره یا گفتگو با متخصص دارید ، می توانید از خدمات ما استفاده کنید .

نظرات